محل تبلیغات شما
غمگینم، بی آنکه کودکی به دنیا آورده باشم.

این روز ها ثالثم. فقط و فقط  ثالثم و هیچ کار دیگه ای نمی کنم. ثالث و کار شده تنها پناه من. تنها چیزی که باعث میشه من این روزها زنده بمونم. این روزا که برگشتم به خونه و مریضم. مریضم . مریضم.

نگاهم، وجودم، دستم، بدنم، حرکاتم، سکناتم، رفتارم، افکارم، همه ی وجودم افسرده س. غمگینه. نگاهم. نگاهم. نگاهم. خودم می ترسم از نگاهم. از اینهمه نفرت. این حجم افسردگی. رخوت. غم. ناامیدی به هرچیز.

درس نمی خونم. به درسم ناامیدم. هیچ کاری نمی کنم. تنها کتاب کتاب کتاب. کتاب دستمه . شعر شعر شعر. خو گرفتم به شعر. دوباره پناه آوردم به ادبیات. و می گذارم که به راحتی منو توی خودش غرق کنه و بکشه.

لعنت بر این تحمل اندک

لعنت بر این کهولت بسیار

دختری شدم. ناامید به بستر زندگی. به مملکتم. به وطنم. به چیز هایی که من انتخاب نکردم و اتفاق می افتد. به هرآنچه هست.

رسول یونان خواندم. غمگین تر شدم. به خانه برگشتم غمگین تر شدم. ناامیدی دوستان نزدیکم رو میبینم غمگین می شوم. میخوام بنویسم. نوشتن بشدت منو تلخ می کنه. توی تاکسی میشینم مغمومم و توی این جامعه همش حرف حرف بدبختیه. ی ارامش به خودش ندیده. توی مردم می چرخم. بالا میارم.

من گوهم. دنیامو گوه گرفته. و چایی که گوه گرفته باشه رو نمیشه بیشتر از چند روز تحمل کرد. باید ولش کرد و رفت.

قبلا رفتم. هیچی نشد. بهتر نشد.

رفتن علاج عاشق تنها نبود.

رفتم

شکست عاطفی خوردم

برگشتم

غمم دو چندان نه، صد چندان شد.

و دلتنگ.

دلتنگ

 

 

در واپسین لحظات 97 با غم برنا..

همیشه چای می نوشی و شعر می خوانی...

خرمن رخوت من شعله می خواد

شعر ,توی ,کتاب ,نگاهم ,نمی ,مریضم ,کتاب کتاب ,غمگین تر ,گوه گرفته ,تر شدم ,بر این

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سلامت روان در حوادث و بلایا به سوی طبیعت وحشی جنسی روابط عمومی اداره کل عشایری خراسان رضوی